این روزها ....
این روزها ننوشتن را بیشتر از نوشتن دوست دارم
بیدار ماندن را بیشتر از خوابیدن
و
اشک هایی از سر غم را بیشتر از
خنده هایی از سرمستی
آن زمان که از خاطراتم شره میکنی و
من
هر سو که میروم
گستاخانه٬ بی شرمانه و وحشیانه
در پی ام میدوی
و بازهم خیس حضورت میشوم
کاش میشد در زباله دانی خاطراتم
گم شوی
اما نه!
آنجا هم برایت زیادی است....